۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه

یعقوب گریهْ کُن

تجاوز زنان به مردان در زیمبابوه؛ 'مراسم آئینی'

به روز شده:  17:22 گرينويچ - دوشنبه 28 نوامبر 2011 - 07 آذر 1390
کاندوم
پلیس زیمبابوه اوایل ماه جاری میلادی، چند زن را در حالی دستگیر کرد که ۳۱ کاندوم استفاده شده را با خود در اتومبیل شان به همراه داشتند
پلیس زیمبابوه می گوید گروهی از زنان را در این کشور شناسایی کرده که احتمالا برای استفاده از اسپرم مردان در نوعی مراسم آئینی، به آنها تجاوز جنسی می کنند.
این گروه از زنان معتقدند که برگزاری چنین مراسمی آنها را ثروتمند می کند.
دستگیری برخی از اعضای این گروه بیش از یک سال به طول انجامید، و قرار است امروز دوشنبه، ۲۸ نوامبر سه نفر از این زنان در هراره، پایتخت زیمبابوه در دادگاه حاضر شوند.
خبرنگار بی بی سی در هراره می گوید انتشار این خبر مردم زیمبابوه را حیرت زده کرده است.
یکی از قربانیان این تجاوزها که خواست نامی از او برده نشود، در ماه ژوییه تجربه شخصی خود را در تلویزیون سراسری این کشور مطرح کرد.
او گفت ۳ زن که سوار بر اتومبیلی بوده اند، به او پیشنهاد دادند که او را به مقصد برسانند.
این قربانی تجاوز می گوید: "یکی از این زنان به صورت من آب پاشید، و بعد به من چیزی تزریق کردند که در من میل جنسی بسیار زیادی ایجاد کرد. آنها اتومبیل را متوقف کردند و سپس مرا وادار کردند که با هر یک از آنها چندین بار با کاندوم رابطه جنسی داشته باشم".

یکی از مردان قربانی تجاوز جنسی در زیمبابوه

"یکی از این زنان به صورت من آب پاشید، و بعد به من چیزی تزریق کردند که در من میل جنسی بسیار زیادی ایجاد کرد. آنها اتومبیل را متوقف کردند و سپس مرا وادار کردند که با هر یک از آنها چندین بار با کاندوم رابطه جنسیداشته باشم
این فرد می گوید پس از آن این زنان او را برهنه در جنگل رها کرده اند.
پس از این ماجرا چند رهگذر او را در جنگل پیدا کردند و برای کمک به او پلیس را در جریان گذاشتند.
به گفته این قربانی، تاثیر ماده تزریق شده به او در حدی زیاد بوده که پس از انتقال به بیمارستان، میل جنسی او هنوز بسیار زیاد بوده است و بنابراین پزشکان مجبور شدند برای کمک به او دست به کار شوند.
جل الخالق که دختران حوا برای پولدار شدن چه کارهای که  نمیکنند.پسرانِ آدمْ تجسم کنید در بورلی هیلز در حال قدم زدن(فرار از قُرقُر)هستید که سه تا خانوم بزور سوارتان کنند و.......اگر شانس من است که همان وسط بورلی هیلز توسط سه مردِ زیمباوه ای ربوده میشوم و آخرش کون برهنه در رودئو درایو جلوی مغازه مرحوم بیژن ولم میکنند؛و باید تا بیمارستان ساینای لُخت و عور بروم و پزشکان مجبورند برای کمک دست بکار شوند.
طاووسک میگه دُکترا تو بیمارستان دست به چه کاری زدن؛میپُرسه اسم آمپولش رو ننوشته برم واسه ی یعقوبک بخرم منم پولدار شم.
یعقوبْ ملقب به گریه کُن شوهر طاووسک و از اساطیر محله میباشد.ایشان همیشه گریانند.امیدوارم که شما همیشه خندان باشید.طاووسک میگه: آمِن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر